پرنسس پرنیان

زن کوچولوها!

سلام دخمل گل مامان.  دیروز فیلم سینمایی زنان کوچک رو دیدم. با اینکه درس داشتم اما قشنگ نشستم تا آخر دیدمش. (آخه به خاطر نم زدن سقف ماطبقه بالا شوفاژا رو خاموش کرده بودن و بارون شدیدی میومد و منم که سرمایییی! جوراب روفرشی ضخیم پوشیده بودم و چند فنجون قهوه خوردم اما افاقه نکرد.) بگذریم. بچه که بودیم کارتونشو تلویزیون پخش می کرد. قصه خونواده ای بود با 4 تا دختر. یادش به خیر! منم که اون موقع ها یه پا جودی ابوتی بودم واسه خودم و همیشه مقادیر متنابهی پروانه و شاپرک دور سرم در حال چرخش بودن، کلی با دختر جسور و بلندپرواز و نویسنده خونواده توی فیلم «همزادپنداری» می کردم. حالا شاید بپرسی همزاد پنداری (یا شایدم «هم ذ...
24 ارديبهشت 1390

پا و پاپا و بارباپاپا!

سلام قندکم. خوبی؟ دیروز پسر عموت اینا خونه مون بودن، جات خالی! خیلی خوش گذشت. با هم رفتیم سیسمونی فروشیا و به بهونه خرید برای اون، منم یواشکی وسایل داخل مغازه ها رو دید میزدم! نمیدونی دیدن همه چی در اون ابعاد خنده دار! چه کیفی داشت! آدم وقتی لباسای نوزادو می بینه می فهمه نی نی چه موجود ظریف و شکننده و بی پناهیه. کوچول موچولوووووووووو!  با هزار زحمت تونستیم واسه ماهان کچل کفش بخریم. (می گم کچل چون زمستون بردیمش مشهد سرشو وقتی که تو خواب ناز بود زدیم!! وای! نه! منظورم اینه که موهای سرشو زدیم! تازه مامانش بهم میگه : ایشاا... سال دیگه بچه تورو بیاریم اینجا سرشو بزنیم!! دیدی توروخدا! جاری هم جاریای قدیم! حداقل کینه شون به کشت و کشت...
19 ارديبهشت 1390
1